- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب که ز حسرت رخت چشم به ماه کرده ام سوخته ماه و زهره را سینه چو آه کرده ام
2 در خور تیغ دیده ام پیش تو فرق خویش را از تو به آفتاب اگر نیز نگاه کرده ام
3 گر چه ز خون کشتگان گشت رقیب سرخ روی باز منش به درد دل روی سیاه کرده ام
4 ناصع اگر به بینیم روی به خاک راه او هیچ مگوی کز تو به روی به راه کرده ام
5 بود همیشه جان من رسم تو بی گنه کشی هیچ نمی کشی مرا من چه گناه کرده ام
6 خط چو دید بر رخت مهر دلم زیاده شد نام خطت به آن سببه مهر گیاه کرده ام
7 آنچه کمال از آن دو رخ کرد بیان درین غزل سهل مبین که فکر آن من بدو ماه کرده ام