-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خبر از رفتن آن سرو روانم مدهید بیخودم من خبر از رفتن جانم مدهید
2 یا مجوئید نشان از من سرگشته دگر یا به آن راه که او رفته نشانم مدهید
3 ترسم افتد ز زبانم به تر و خشک آتش نام آن سرو خدا را به زبانم مدهید
4 بعد ازین بودن من موجب بدنامی اوست خون من گرم بریزید و امانم مدهید
5 من که از حسرت آن حور به تنگم ز جهان به جز از مژه رفتن ز جهانم مدهید
6 من که چون نی همه دردم بروید از سر من خویش را دردسر از آه و فغانم مدهید
7 پهلوی محتشم چون فکند خواب اجل خواب گه جز ز سر کوی فلانم مدهید