خبر از رفتن آن سرو روانم از محتشم کاشانی غزل 284

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

خبر از رفتن آن سرو روانم مدهید

1 خبر از رفتن آن سرو روانم مدهید بیخودم من خبر از رفتن جانم مدهید

2 یا مجوئید نشان از من سرگشته دگر یا به آن راه که او رفته نشانم مدهید

3 ترسم افتد ز زبانم به تر و خشک آتش نام آن سرو خدا را به زبانم مدهید

4 بعد ازین بودن من موجب بدنامی اوست خون من گرم بریزید و امانم مدهید

5 من که از حسرت آن حور به تنگم ز جهان به جز از مژه رفتن ز جهانم مدهید

6 من که چون نی همه دردم بروید از سر من خویش را دردسر از آه و فغانم مدهید

7 پهلوی محتشم چون فکند خواب اجل خواب گه جز ز سر کوی فلانم مدهید

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر