- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز غمزه های نو چندانکه ناز میبارد مرا ز هر مژه اشک نیاز می بارد
2 سرشک ماز تو باران نو بهاران است که لحظه ای نستاده است و باز میبارد
3 بریخت پیکر محمود و چشم او در خاک هنوز خون بفراق ایاز می بارد
4 ز دوری به روی تو چشم بیدارم ستاره ها بشبان دراز می بارد
5 ز خنده هاش که میریزدم نمک به جگر ملاحت از لب آن دلنواز میبارد
6 چو دوری از رخ او بی صفائی ای صوفی گر از جبین تو نور نماز می بارد
7 دلیل سوختگیهاست گریه های کمال که اشک شمع ز سوز و گداز می بارد