-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گل نو آمد و هر کس به عیش و عشرت خویش من و عقوبت هجران و کنج محنت خویش
2 بلا و درد تو ما را نصیب شد، چکنم نه عاقلست که راضی نشد به قسمت خویش
3 زمانی از سر این خسته پا کشیده مدار که میبریم از این آستانه زحمت خویش
4 به داغ دوری اگر مبتلا شدیم، سزاست چو روز وصل نگفتیم شکر نعمت خویش
5 قدم به کوی وفا مردوار نه، شاهی که پیر عشق روان کرد با تو همت خویش