حاجت هر که گذشت است ز حاجات از جویای تبریزی غزل 358

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

حاجت هر که گذشت است ز حاجات رواست

1 حاجت هر که گذشت است ز حاجات رواست دست برداری اگر از سر خود دست دعاست

2 مهر رویش به دل افزود زپهلوی دو زلف عکس مه چون دوشبه گشت در آیینه دوتاست

3 مسلک عشق بود هادی ارباب طلب جاده هم راهروان را ره و هم راهنماست

4 نوبهار است و دل بی سر و سامان مرا چهچه بلبل و خندیدن گل برگ و نواست

5 ما که چون غنچه زبان و دل ما هر دو یکی است از تو ای شوخ به ما طعن دو رنگی رعناست

6 زهر قاتل به مناقش شکرناب شود هر که او ساخته با عالم تسلیم و رضاست

7 شکر و صد شکر که چون گرد یتیمی گهر کلفتی برد اگر ره به دلم عین صفاست

8 روشن از اشک بود دیدهٔ عاشق جویا چشم حیرت زدهٔ آینه را آب جلاست

عکس نوشته
کامنت
comment