- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 موسم عید و بهار خرم و شاه جهان سایه ابر و کنار سبزه و آب روان
2 مطرب خوش لهجه را بر لب نوای ارغنون ساقی گلچهره را بر کف شراب ارغوان
3 ای که می لافی ز لطف طبع خود انصاف ده در چنین حالی ز می پرهیز کردن چون توان
4 باده نوشین روان در جام زر ریز ای ندیم قصه جم تا کی و افسانه نوشین روان
5 مطربا بر توست گوش آن مست را بشنو ز من چند حرفی در بیان شوق و او را بشنوان
6 شد خراب از نیکوان هم دین و هم دنیا مرا دیگران رنج از بدان بینند و من از نیکوان
7 بهر بزم شاه جامی را ز شهرستان غیب می رسد نقل معانی کاروان در کاروان