گل در چمن چو عارض او دلفریب از جویای تبریزی غزل 187

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

گل در چمن چو عارض او دلفریب نیست

1 گل در چمن چو عارض او دلفریب نیست گویم برهنه سرو چو او جامه زیب نیست

2 از دود آه کرده سیه خیمه ها بلند در گرم سیر عشق دل ما غریب نیست

3 در آرزوی آنکه غبار رهت شود یک گل زمین کجاست که حسرت نصیب نیست

4 در باغ ناز خار چمن خوارتر بود با غنچه ای که سوز دل عندلیب نیست

5 تکرار درس ناله به جایی نمی رسد جویا به مکتبی که غم او ادیب نیست

عکس نوشته
کامنت
comment