گل در چمن از رشک تو آرام از جویای تبریزی غزل 445

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

گل در چمن از رشک تو آرام ندارد

1 گل در چمن از رشک تو آرام ندارد جز لخت دل خون شده در جام نداد

2 با غنچهٔ گل شور شکرخند لبت نیست مژگان ترا دیدهٔ بادام ندارد

3 لطف تو دهد لذت شیرینی جانم اما نمک تلخی دشنام ندارد

4 بی او نخورم باده گرم جان به لب آید ساقی بنشین این همه ابرام ندارد

5 در جوش بود دیگ هوس زآتش حرصت کس همچو تو جویا طمع خام ندارد

عکس نوشته
کامنت
comment