-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبح امید همانست و رخ یار همان تار آن طره شبرنگ و شب تار همان
2 نیست چون هیچ تفاوت ز رقیبان با من پیش تو یار همان باشد و اغیار همان
3 طی شد افسانه هر عاشق و معشوق، که بود قصه ما و تو در کوچه و بازار همان
4 همره غیر چو باشی دلم آزرده مکن جان من، بس بود آزار دل زار همان
5 گویم، ای شوخ، بدیوار غم دل پس ازین با تو گفتن چو همانست و بدیوار همان
6 دل و دین باخت هلالی بتمنای وفا و آن جفا جوی باو بر سر آزار همان