- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبح را لمعهٔ نور از ید بیضای دل است آتش طور، فروغ رخ موسای دل است
2 چهره، حوران بهشتی عبث آراسته اند چشم صاحب نظران محو تماشای دل است
3 پای هشیار نه، ای پیک خیال رخ دوست سینه تا دیده، پر از باده ی مینای دل است
4 قطرهٔ اشک مرا ای گل تر خوار مبین این گرانمایه گهر، زاده ی دریای دل است
5 چه عجب گر شنوی بوی کباب از سخنم نفسم سوختهٔ آتش سودای دل است
6 در خرابات خم بادهٔ پر زور یکیست مستی نه فلک از ساغر صهبای دل است
7 غیر مجمر نکند جای دگر، گرم سپند سینه ی سوختگان، منزل و مأوای دل است
8 خبر از لیلی سرگشته ی خود باز نیافت سالها شدکه جنون بادیه پیمای دل است
9 زاب حیوان غمت ، زندهٔ جاوید شدیم کمترین معجزهٔ عشق تو احیای دل است
10 می شناسد همه کس طرز نوای تو حزین دم جان بخش زدن کار مسیحای دل است