ای ماه که می نپرسی از من از جامی غزل 263

ای ماه که می نپرسی از من

1 ای ماه که می نپرسی از من زانگاه که می نپرسی از من

2 آوازه فکند در همه شهر بدخواه که می نپرسی از من

3 شاهی تو گدا چگونه گوید با شاه که می نپرسی از من

4 پرسی همه را و جز تو کس نیست آگاه که می نپرسی از من

5 طومار شکایتم بر این شد کوتاه که می نپرسی از من

6 با کوه غم تو رفتم از جای چون کاه که می نپرسی از من

7 از لعل تو نیست کار جامی جز آه که می نپرسی از من

عکس نوشته
کامنت
comment