-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماه رویا گرچه رشک مهر و ماه آسمانی چند با ما کینه ورزی تا کی از نامهربانی
2 قادری بر ناتوانان میتوانی مرحمت کن بار هجران کی توانم برد با این ناتوانی
3 زندگانی نیست بی رویِ تو و جان کندن است این زنده دل را از برایِ دوست یابد زندگانی
4 گر قبولم میکنی تا زنده باشم بنده باشم هر چه میخواهی بکن بر جان من فرمان روانی
5 از جمال توست چندین رونقِ حسن أحسن الله نورِ محضی، روح پاکی، عین عشقی، جان جانی
6 عاشقم بر ماهِ روی و سروِ بالایت اگر چه حیف باشد حیف در پیرانه سر کردن جوانی
7 سرو و ماه و قامت و رویِ تو، نی من سهو کردم غیرتِ ماهِ سپهری رشکِ سروِ بوستانی
8 پیش ازین بودهست با وصل تو ما را اتصالی من تو را بشناختم بار دگر باقی تو دانی
9 چون نه زر داری نه زوری زاریای میکن نزاری آبِ شورِ چشم بر کارست نی شیرین زبانی