خلق را دلها کباب از امیر شاهی سبزواری غزل 30

امیر شاهی سبزواری

آثار امیر شاهی سبزواری

امیر شاهی سبزواری

خلق را دلها کباب از چشم پر خون منست

1 خلق را دلها کباب از چشم پر خون منست در جگر صد پاره از اشک جگر گون منست

2 خاک آن کو را بخون آبی زدم، لیکن هنوز شرمسارم زانکه خاک او به از خون منست

3 مهر نگشادم جراحتنامه های سینه را لیک عنوان درون احوال بیرون منست

4 کارم از تشویش عقل آمد بجان، ساقی کجاست؟ تا پی رندی روم، کان رسم و قانون منست

5 سنگ طفلان خورد شاهی سالها در کوی تو تا ببازی یکرهش گفتی که: مجنون منست

عکس نوشته
کامنت
comment