هم صومعه را فیض به دستور از عرفی شیرازی غزل 99

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

هم صومعه را فیض به دستور نمانده است

1 هم صومعه را فیض به دستور نمانده است هم گوشه ی آتشکده را نور نمانده است

2 بی نشأ ذوقی نبود خفته و بیدار در صومعه و میکده مخمور نمانده است

3 بیمار تو کش زندگی از شدت درد است امید هلاکش به دم صور نمانده است

4 باور نکنم گر چه اناالحق زده از عشق صد راز دگر در دل زنجور نمانده است

5 نام تو، چه پست و چه بلندش، چه مراد است بس شهره ی آفاق که مشهور نمانده است

6 عرفی ارنی گو شنوای است، نه موسی دیر است که این قاعده در طور نمانده است

عکس نوشته
کامنت
comment