آیینه تیره شد، ز چه تیره از قاسم انوار غزل 596

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه؟

1 آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه؟ چون رو به روی دوست ندارد هرآینه

2 مرآت دل به مصقله ذکر پاک کن تا روی دوست را بنماید معاینه

3 «جَفُّ القَلَم بِما هو کاین» تمام شد تفصیل یافت صورت اجمال کاینه

4 دوشینه شب که اول شب بود و عید بود آن غازی من آمد «یاریم سراینه»

5 کردم سلام گرم و زدم بوسه بر رکاب «هیچ التفات قلمادی اول شه گداینه»

6 هرکس ز کوه «کون» صدایی شنیده‌اند آواز یار غار شنیدم «صداینه»

7 خوشدل شدم ز مغلطهٔ آن مرادِ دل جانم نجات یافت ز هجران باینه

8 می‌خواستم به کوی تو آیم به پای‌بوس ره نیک دور بود و مرا زور پای نه

9 گفتم که: قاسمی به جمال تو یافت راه در خنده رفت یار گرامی که:«های نه»

عکس نوشته
کامنت
comment