چشم آینه پرآب است از مثال از جویای تبریزی غزل 726

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز

1 چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز سنگ راهم گریه می آید به حال من هنوز

2 بی تو از حد بگذرد در ضعف حال من هنوز موی چشم آیینه را باشد مثال من هنوز

3 وادی رفتن ز خود طی کرده ام یکشب چو شمع گرچه جز یک پر نروییده ز بال من هنوز

4 گرچه طبعم عندلیب بیضهٔ دلتنگی است لامکان سیر است از وحشت خیال من هنوز

5 پیش از این عمری به لعلش التماسی داشتم بال بیتابی زند از لب سوال من هنوز

6 برنتابد سرو آن ازک بدن دلبستگی سر نزد یک غنچه هم از نونهال من هنوز

7 چشم می پوشی و سوی ما نمی بینی هنوز ظاهرا با خاک راهت بر سر کینی هنوز

8 محو در غفلت به کیش ما جمادی بیش نیست چون شرر در خاره مست خواب سنگینی هنوز

9 شعلهٔ طور و می شیراز و یاقوت فرنگ فیض رنگ از عارضت بردند و رنگینی هنوز

10 در رم و آرامی ای دل دایم از یاس و امید موج بحر اضطراب و کوه تمکینی هنوز

11 در هوای دیدنت هر دم به راهی می دویم سوی ما یک ره به استغنا نمی بینی هنوز

12 خاک گردیدی و سر تا پا غبار خاطری در فراق یار جویا بسکه غمگینی هنوز

عکس نوشته
کامنت
comment