- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رسول گفت گرت دیدن خدای هواست باولیای خدا بین که شان جمال خداست
2 هم اولیا راگر زانکه دید خواهی روی ببین سوی علمای شریعت از ره راست
3 بدین دلیل و بدین حجُِ و بدین برهان درست مظهر روی خدا، رخ علماست
4 به ویژه آنکه به جز گفتهٔ خدای، نگفت به خاصه آنکه به جز خواهش خدای، نخواست
5 بسان حضرت صدرالانام، اسمعیل که عکس چهرهاش آئینهٔ خداینماست
6 گشاده دست وگشاده دل وگشاده جبین ستوده خوی و ستوده رخ و ستوده لقاست
7 به جز رضای خدا چون نخواست چیزدگر خدای نیز بدادش هرآنچه خود میخواست
8 جلال داد و شرف داد و علم داد و عمل بدین فضایلش از پای تا به سر آراست
9 مداد تیرهاش از بهر سرخ روبی دین به جاه و رتبه چو خون مطهر شهداست
10 به راه دین مبین نامهاش سخن گستر به کار شرع متین خامهاش زبانآراست
11 جلالت نسب از نام نامیش ظاهر سیادت و شرف از عکس چهرهاش پیداست
12 خجسته عکس بدیعی که از تجلی او سراسر آینه دهرپرفروغ و ضیاست
13 جمال آیت حق جلوه کرد و ز هر سوی به بندگیش کمر بسته خلقی از چپ و راست
14 نمازگاهش چون آسمان و او چون بدر موالیانش صف بسته چو نجوم سماست
15 بهار مدحسرا در مدیح حضرت اوی به امر زادهٔ احمد چکامهای آراست
16 به جای باد دوام و بقای عزت او همیشه تا مه و خورشید را دوام و بقاست
17 دعای اهل دعا باد حافظ تن او همیشه عکسش تا قبله گاه اهل دعاست