-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نشست بار فراقی چو کوه بر دل ما به وصل خویش مگر حل کنی تو مشکل ما
2 به درد عشق رخت ای نگار سنگین دل بگو چه شد بجز از خون دیده حاصل ما
3 غم فراق و دل ریش و سینه ی پردرد به غیر از این دو سه چیزی نشد مداخل ما
4 ز آتش دل و آه سحر به مهر رخت بجز درخت محبّت نروید از گل ما
5 امید بود مرا کز تو برخورم هیهات کجا شد آن همه اندیشه های باطل ما
6 چو بگذری به سر خاک ما پس از صد سال یقین که مهر تو باقیست در مفاصل ما
7 بیا و چشمه ی چشم جهان مفرّح کن که سر و قدّ تو رستست راست در دل ما