جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

نشست بار فراقی چو کوه از جهان ملک خاتون غزل 36

غزل 36 ام از 1809 غزلیات

نشست بار فراقی چو کوه بر دل ما

1 نشست بار فراقی چو کوه بر دل ما به وصل خویش مگر حل کنی تو مشکل ما

2 به درد عشق رخت ای نگار سنگین دل بگو چه شد بجز از خون دیده حاصل ما

3 غم فراق و دل ریش و سینه ی پردرد به غیر از این دو سه چیزی نشد مداخل ما

4 ز آتش دل و آه سحر به مهر رخت بجز درخت محبّت نروید از گل ما

5 امید بود مرا کز تو برخورم هیهات کجا شد آن همه اندیشه های باطل ما

6 چو بگذری به سر خاک ما پس از صد سال یقین که مهر تو باقیست در مفاصل ما

7 بیا و چشمه ی چشم جهان مفرّح کن که سر و قدّ تو رستست راست در دل ما

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نشست بار فراقی چو کوه بر دل ما

شاعر شعر نشست بار فراقی چو کوه بر دل ما چه کسی است ؟

شاعر شعر نشست بار فراقی چو کوه بر دل ما جهان ملک خاتون می باشد.

شعر نشست بار فراقی چو کوه بر دل ما در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر نشست بار فراقی چو کوه بر دل ما چیست ؟

قالب شعر نشست بار فراقی چو کوه بر دل ما غزل است

مضمون اصلی شعر نشست بار فراقی چو کوه بر دل ما چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر