- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اهل معنی سر به صحرای درونم داده اند جلوهٔ شیرین نشان قد چونم داده اند
2 دیگران در انتعاش از نغمه و من در ملال وه چه ذوقی از نوای ارغنونم داده اند
3 بسته ام صد رخنه از دین بهر تعمیر حرم خشتی از بهر الصنم بهتر ز کونم داده اند
4 از تماشای درون بزم زارم بی نصیب رخصت نظاره گاهی از برونم داده اند
5 تاب زخم ناوک صیدافکنانش حیف نیست کز شکارستان دل صیدی زبونم داده اند
6 مژدهٔ افسون ز هاروتم پریشان تر کند من که باطل نامهٔ سحر و فسونم داده اند
7 گر بنوشم آب حیوان، عیب گیرند و رواست من که در طفلی به جای شیر، خونم داده اند
8 جاودان ماند به گرداب محبت تا ابد این بشارت عرفی از بخت زبونم داده اند