نشانده شام غمت گرد دل سپاهی از محتشم کاشانی غزل 33

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

نشانده شام غمت گرد دل سپاهی را

1 نشانده شام غمت گرد دل سپاهی را که دست نیست بدان هیچ پادشاهی را

2 پناه صد دل مجروح گشته کاکل تو چه پردلی که حمایت کند سپاهی را

3 جز آن جمال که خال تو نصب کردهٔ اوست که داد مرتبه خسروی سیاهی را

4 به نیم جان چه کنم با نگاه دم‌به‌دمش که صدهزار شهید است هر نگاهی را

5 دلی که جان دو عالم به باد دادهٔ اوست در او اثر چو بود ناله‌ای و آهی را

6 مرا ز وصل بس این سروری که همچو هلال ز دور سجده کنم گوشهٔ کلاهی را

7 برای مهر و وفا کند کوه‌کن صد کوه ولی نکند ز دیوار هجر کاهی را

8 رو ای صبا و به آن سرو پاک‌دامن گو که از برای تو کشتند بی‌گناهی را

9 جهان ز فتنهٔ چشمت پر است زان خم زلف نما به محتشم ای گل گریزگاهی را

عکس نوشته
کامنت
comment