1 مرد گر در پیش زن ببرتبه شد عارش کم است پیش پا افتد هر آن سنگی که مقدارش کمست
2 رفته رفته زن شود بر پشت آن شوهر سوار ریش او را گیرد و گوید که سربارش کم است
1 عمر در منقبت حیدر کرار گذاشت حبذا زندگی من که در این کار گذشت
2 سیف مسلول خداوند که در موقع جنگ بانک تکبیر وی از گنبد دوار گذشت
1 چند ز شهوت زنی به پیکر آذر سوزی از این آتش مکرر پیکر
2 هستی روان بگرد حشمت پویان گیری شبها عروس غفلت در بر
1 تا به خاک قدمت روی نیاز است مرا کعبه کوی تو خلوتگه راز است مرا
2 حاجیان را حرم کعبه خوش آید لیکن قبله روی تو خوشتر ز حجاز است مرا