1 مرد آزاده بگیتی نکند میل دو چیز تا همه عمر وجودش بسلامت باشد
2 زن نخواهد اگرش دختر قیصر بدهند وام نستاند اگر وعده قیامت باشد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 آن پریچهره که صد عاشق زارش باشد همچو من بسته بهر موی هزارش باشد
2 آتشی در دل من قهر تو افروخت چنانک شعله صاعقه برقی ز شرارش باشد
1 خرم دلی که مجمع سودای حیدرست فرخ سری که خاک کف پای حیدرست
2 جائیکه جبرئیل بدانجا نمیرسد برتر هزار مرتبه ز آن جای حیدرست
1 ایخنده زنان بر مه انور رخ تو وی غیرت آفتاب خاور رخ تو
2 در حشر که مشغولی هرکس بخودست دزدیده مرا نظر بود بر رخ تو
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به