مجلس معطرست و به آن وقت ما از کمال خجندی غزل 247

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

مجلس معطرست و به آن وقت ما خوش است

1 مجلس معطرست و به آن وقت ما خوش است کز خال و روی یار عبیری در آتش است

2 با درد عشق ناله بلانی است سینه سوز اور مسکین دل ضعیف که دایم بلاکش است

3 داری سر نظاره نشین در سرای چشم کز اشک سرخ بام و در او منفش است

4 گفتی که ما ز بار کشی بس نمی کنیم این نکته باز گوی به باران که پس خوش است

5 دارد به خستگی سر پیکان او هنوز صیدی که زخم خورد؛ آن تیر و ترکش است

6 گناه خویش نوشتن فرشته را در دستش ار معارضه با آن پریوش است

7 طومار زلف یار که شب خوانیش کمال پیش چراغ خوان که سوادی مشوش است

عکس نوشته
کامنت
comment