- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سحرگهی که ز خواب شبانه برخیزد هزار فتنه ز دور زمانه برخیزد
2 اگر تو سرو گل اندام در کنار آیی هزار ناله ی شوق از کرانه برخیزد
3 کجا کرانه کند یار مهربان از من اگر غبار وجود از کرانه برخیزد
4 اگر تو سرو خرامان درآیی از در ما کدورت از دل ما بی بهانه برخیزد
5 به سان سرمه کنم توتیای دیده ی خویش هرآن غبار کز آن آستانه برخیزد
6 به بوی دانه خال تو هر زمان صنما کبوتر دلم از آشیانه برخیزد
7 بسوزد این تتق زرنگار نُه تویی گرم ز آتش دل یک زبانه برخیزد
8 کسی که از دو جهان فرد نیست در غم او گمان مبر که به محشر یگانه برخیزد
9 نظر به چشم وفا کن دمی به حال جهان که از میانه فسون و فسانه برخیزد