1 عاشق که سمندر نبود خر کوفست صوفی که قلندر نبود موقوفست
2 رندی که نه پارسا بود نامردست زاهد که نه شاهدیش باشد بوفست
1 ایهاالصابرون فی البلوا طرقوا طرقوا الی المولا
2 راه نزدیک ویار نزدیکست قطع شد قصه بیابانها
1 سخنی می رود بوجه صواب همه قشرند و دوست لب لباب
2 دوست در پرده می نماید روی دل ما چاک می زند جلباب
1 از ما خبر برید بدان عاشقان مست : پیمانه پر کنید، که پیمان ما شکست
2 صورت نبست شیوه زهد و صلاح ما با عاشقان مست نشستیم می بدست