- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
عاشق خود را بدان هلاک کند که خود را جز عدم منتفی نداند ای درویش یافت مقصود در قدم است و از خود رستن در عدم چون بالوث حدوث بقدم رسیدن میسر نیست باری عدم و آنچه گفتهاند که شهود را خمود شرط راه است سر این سخن است: ,
2 در عشق اگر نیست شوی هست شوی در عقل اگر هست شوی پست شوی
3 وین بوالعجبی ببین که از بادۀ عشق هشیار گهی شوی که سرمست شوی