1 عشق آنجا کز پی ایجاد عالم رنگ ریخت رنگ ویرانی مرا در دل به صد نیرنگ ریخت
2 مو به مویم شد زجوش شوق بیتاب سماع نالهٔ قانون دل از بسکه سیر آهنگ ریخت
3 بسکه بردم شکوهٔ سنگین دلی هایت به خاک بر سر کوی تو بعد از من غبارم سنگ ریخت
4 نالهٔ بیتاب عشق از بسکه وحشت خیز بود ساقی حسن ترا از کف شراب رنگ ریخت
5 با خیال او گذشت امشب عجب هنگامه ای طرح صلح انداخت جنگ و صلح رنگ جنگ ریخت