-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 محبتی که میان من و تو موجود است پس از من و تو بماند که پیش ما بوده ست
2 ز ابتدای ازل تا به انتهای ابد قضا به حکم مرا با تو عشق فرموده ست
3 هنوز دیده ی معنی نکرده بودم باز که گوش جان من آوازه ی تو بشنوده ست
4 وجود گو زِ مسافت مجاهدت می کِش چو از ملازمت تن روان برآسوده ست
5 همین بس است که خشنودی تو حاصل شد خدای خشم نگیرد چو دوست خوشنودست
6 ز عشق بود کجا خدای عقوبت کند که ماخوذست
7 پس از قیامت محشر هزار سال دگر اگر به هوش درآیم هنوز بس زودست
8 کمال حسن تو چندین ز بی قراری ماست ایاز را همه عزّت ز عشقِ محمودست
9 به اولین قدم ار سر رود نزاری را کسی که از تو زیان کرده است برسودست