1 عشقی آن نخل خرد پرور بستان سخن که به سیل اجل از دهر برآمد بیخش
2 میشنیدم ز چپ و راست که عشقی متفکر چو شدم بود همان تاریخش
1 در حلقه بتان است سر حلقه آن پری رو در گوش حلقه زر بر دوش حلقه مو
2 زلفش گزنده عقرب کاکل کشنده افعی قامت چمنده شمشاد نرگس جهنده آهو
1 آن که چشمت را ز خواب ناز بیداری نداد دلبری دادت بقدر ناز ودلداری نداد
2 آن که کرد از قوت حسنت قوی بازوی جور قدرتت یک ذره بر ترک جفا کاری نداد
1 روزگاری که رخت قبلهٔ جان بود مرا روی دل تافته از هر دو جهان بود مرا
2 چند روزی که به سودای تو جان میدادم حاصل از زندگی خویش همان بود مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به