1 خداوند دریا دل ای آنکه یافت ز جود تو جان خلایق سرور
2 عطای کفت گوهر افشانت هست بمن بنده نزدیک و من از تو دور
3 تو چون آفتابی که گاه طلوع رساند بدور و به نزدیک نور
1 ای مونس غم قصه غمخواران پرس یاری کن و احوال دل یاران پرس
2 از نرگس خود پرس نشان سر زلف احوال شب تیره ز بیماران پرس
1 شیئان یغجر ذوالرصاصه عنهما رأی النساء و امر الصبیان
2 و اما النساء فمیلهن الی الهوی و اخسؤا الصبی یجری بغیر عنان
1 این سعادت بین که باز اهل خراسان یافتند وین کرامت بین که از تأیید یزدان یافتند
2 بودشان از آتش محنت جگرها تافته چون خضر در ظلمت غم آب حیوان یافتند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به