لب لعلت ز جهانی دل و از جهان ملک خاتون غزل 428

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

لب لعلت ز جهانی دل و جان می طلبد

1 لب لعلت ز جهانی دل و جان می طلبد دل و جان را چه محل هر دو جهان می طلبد

2 چون قد سرو روانت بخرامد به چمن در نثار قدمش روح و روان می طلبد

3 بلبل جان من از شوق گل رخسارت گل به بستان جهان نعره زنان می طلبد

4 ز جفای تو نگارا دلم از جان بگرفت همچنان دولت وصل تو به جان می طلبد

5 آنکه بیرون بود از حسن تو داری به جهان دل سرگشته ی من در لبت آن می طلبد

6 دل من در طلب قامت رعنای تو بود نه که در باغ جهان سرو روان می طلبد

7 چون تو را بود عنایت به سوی خسته دلان دل بیچاره ی ما از تو همان می طلبد

عکس نوشته
کامنت
comment