بچنگ شیر تن خویش را رها کردن
1
بچنگ شیر تن خویش را رها کردن
ز مار و افعی در بادیه عصا کردن
2
شراب ساختن از زهر قاتل و ز حمیم
ز تف تیره و آب سیه غذا کردن
3
بنوک هر مژه آتش کشیدن از دوزخ
میان خون دل خویشتن شنا کردن
4
کشیدن همه آسانترست بر عاقل
از آنکه خدمت بد اصل ناسزا کردن