نور شکوه حق ز مقابل رسیده است از سعیدا غزل 134

نور شکوه حق ز مقابل رسیده است

1 نور شکوه حق ز مقابل رسیده است وقت شکست آینهٔ دل رسیده است

2 آب ستادهٔ آینهٔ زنگ بسته است بیچاره رهروی که به منزل رسیده است

3 ما را به عیب لاغری از صیدگه مران کز تار سبحه فیض به صد دل رسیده است

4 تا گوهر وجود تو را نقش بسته است جان محیط بر لب ساحل رسیده است

5 صد پیرهن عرق گل خورشید کرده است تا میوهٔ وجود تو کامل رسیده است

6 تا شعله می زند به میان دامن سفر صد کاروان شرار به منزل رسیده است

7 این خوش غزل به جذب سعیدای نقشبند صائب ز بحر دل به انامل رسیده است

عکس نوشته
کامنت
comment