- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او حسب حال بلبل و شرح دل پر خون او
2 قصد لیلی باشد از جعد مسلسل عرض حسن زان چه غم دارد که گردد بیدلی مجنون او
3 خضر را خواهی که بینی بر لب آب حیات خط سبزارنگ بین گرد لب میگون او
4 چون به میزان لطافت نیست وزنی سرو را چند خود را برکشد پیش قد موزون او
5 آن مسیحا لب شفای رنج ما داند ولی نیست تدبیر علاج اهل دل قانون او
6 گر چه در هستی دهانش از سر مویی کم است یک سر مو کم مباد از حسن روزافزون او
7 گو مکش جامی در افسون سخن بیهوده رنج کان پریرخ را فراغت بینم از افسون او