- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کمترین کاری مراکز دیدهٔ گریان فتاد در شب هجران در و دیوارم از باران فتاد
2 خط لبش کرد آرزو خال آن ذقن طالع نگر کین یکی در چاه و آن در چشمه حیوان فتاد
3 زلف تو چوگان زنخدان تو گوی دولتست گوی دولت برد آنکش در کف این چوگان فتاد
4 جز بسی غمزه نیرت خوش نیاید بر دلم زآنکه نبود کارگر تیری که بی پیکان فتاد
5 داد لبها چون ستانیم از کف پایش به بوس همچو دامانش اگر در پای او نتوان فتاد
6 گرنه مستند از نسیم دوست گلبویان باغ با قدح نر گس چرا بر سبزه بستان فتاد
7 بویش آمد در چمن زد آنچنان آهی کمال کر درخت خویشتن مرغ چمن بریان فتاد