به دعوی آمده ترکی که صید از محتشم کاشانی غزل 36

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

به دعوی آمده ترکی که صید خود کندم

1 به دعوی آمده ترکی که صید خود کندم دل از تو می‌کنم ای بت خدا مدد کندم

2 مرا تو کشته‌ای و بر سرم ستاده کسی که یک فسون ز لبش زنده ابد کندم

3 عجب که با همه عاشق کشی حسد نبری که آن مسیح نفس روح در جسد کندم

4 مرا زیاده ز حد کرده است با خود نیک رسیده کار به آن هم که با تو بد کندم

5 قبول خاطر او گشته‌ام به ترک درت چنان نکرده قبولم که باز رد کندم

6 فلک که سکه عشقش به نام من زده است عجب که باز به عشق تو نامزد کندم

7 چو محتشم خط آزادی از تو می‌گیرم که او ز خیل غلامان به این سند کندم

عکس نوشته
کامنت
comment