عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

عطار نیشابوری
عطار نیشابوری

دردم آخر که جان از عطار نیشابوری منطق‌الطیر 52

منطق‌الطیر 52 ام از 5015 عذر آوردن مرغان

دردم آخر که جان آمد به لب

1 دردم آخر که جان آمد به لب شیخ خرقان این چنین گفت ای عجب

2 کاشکی بشکافتندی جان من باز کردندی دل بریان من

3 پس به عالمیان نمودندی دلم شرح دادندی که درچه مشکلم

4 تا بدانندی که با دانای راز بت پرستی راست ناید، کژ مباز

5 بندگی این باشد و دیگر هوس بندگی افکندگیست ای هیچ کس

6 نه خدایی می‌کنی نه بندگی کی ترا ممکن شود افکندگی

7 هم بیفکن خویش و هم بنده بباش بنده و افکنده شو ، زنده بباش

8 چون شدی بنده به حرمت باش نیز در ره حرمت بهمت باش نیز

9 گر درآید بنده بی حرمت به راه زود راند از بساطش پادشاه

10 شد حرم بر مرد بی‌حرمت حرام گر به حرمت باشی این نعمت تمام

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دردم آخر که جان آمد به لب

شاعر شعر دردم آخر که جان آمد به لب چه کسی است ؟

شاعر شعر دردم آخر که جان آمد به لب عطار نیشابوری می باشد.

شعر دردم آخر که جان آمد به لب در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر دردم آخر که جان آمد به لب چیست ؟

قالب شعر دردم آخر که جان آمد به لب منطق‌الطیر است

مضمون اصلی شعر دردم آخر که جان آمد به لب چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر