جامی

جامی

جامی
جامی

چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است این از جامی غزل 893

غزل 893 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است این همه

1 چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است این همه بر رخ از ناز توام اشک نیاز است این همه

2 در خط و خال تو اسرار حقیقت دیده ام گرچه در چشم حقیقت بین مجاز است این همه

3 خوی تو بس گرم و لعلت آتشین روی آفتاب بیدلان را مایه سوز و گداز است این همه

4 پیش ساغر در سجود آمد صراحی گوش کن بانگ چنگ و نی که ورد آن نماز است این همه

5 حقه در گشت چشمم چون ز لعلت بسته شد چشمبندی های چرخ حقه باز است این همه

6 کرده ام با هر سر موی تو پیوندی جدا در کفم سررشته عمر دراز است این همه

7 گفته رنگین جامی بین و داغ دل در او لاله های چیده از صحرای راز است این همه

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است این همه

شاعر شعر چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است این همه چه کسی است ؟

شاعر شعر چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است این همه جامی می باشد.

شعر چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است این همه در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است این همه چیست ؟

قالب شعر چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است این همه غزل است

مضمون اصلی شعر چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است این همه چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی