زبان ز نکته فرو ماند و راز از عرفی شیرازی غزل 106

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

زبان ز نکته فرو ماند و راز من باقی است

1 زبان ز نکته فرو ماند و راز من باقی است بضاعت سخن آخر شد و سخن باقی است

2 گمان مبر که تو چون بگذری جهان بگذشت هزار شمع بکشتند و انجمن باقی است

3 کسی که محرم باد صبا ست می داند که با وجود خزان بوی یاسمن باقی است

4 ز شکوه های جفایت دو کون پر شد، لیک هنوز رنگ ادب بر رخ سخن باقی است

5 نماند قاعده ی مهر کوهکن به جهان ولی عداوت پرویز و کوهکن باقی است

6 مگو که هیچ تعلق نماند عرفی را تعلقی که نبودش به خویشتن باقی است

عکس نوشته
کامنت
comment