- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زبون خلق ز خلق نکوی خویشتنم چو غنچه تنگدل از رنگ و بوی خویشتنم
2 به عیب من چه گشاید زبان طعنه حسود که با هزار زبان عیبجوی خویشتنم
3 مرا به ساغر زرین مهر حاجت نیست که تازه روی چو گل از سبوی خویشتنم
4 نه حسرت لب ساقی کشد نه منت جام به حیرت از دل بیآرزوی خویشتنم
5 به خواب از آن نرود چشم خستهام تا صبح که همچو مرغ شب افسانهگوی خویشتنم
6 به روزگار چنان رانده گشتم از هر سوی که مرگ نیز نخواند به سوی خویشتنم
7 به تابناکی من گوهری نبود رهی گهر شناسم و در جستجوی خویشتنم