زبان که منصب او پادشاهی از جویای تبریزی غزل 341

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

زبان که منصب او پادشاهی سخن است

1 زبان که منصب او پادشاهی سخن است مدام بر در دل در گدایی سخن است

2 مرا کلام مسلسل کشیده در زنجیر کمند صید دل من رسایی سخن است

3 تلاش معنی بیگانه تا توانی کن اگر ترا هوس آشنایی سخن است

4 زنرگس تو رواج دگر گرفته سخن به دور چشم تو عهد روایی سخن است

5 چو آفتاب که روی زمین منور ازوست فروغ عالم دل روشنایی سخن است

6 نصیب غنچه لب بستهٔ دلم بادا شکفتگی که گل آشنایی سخن است

7 درستی سخن از اهل درد جو جویا شکسته حالی ما مومیایی سخن است

عکس نوشته
کامنت
comment