1 کرد آن که کشید طرح دنیای فراخ از عشق و خرد، بنای این دیرین کاخ
2 گر شاخ نباشد، به چه افزاید اصل؟ ور اصل نباشد، ز کجا روید شاخ؟
1 وعده وصل ار دهد، صبر تقاضا بس است فایده انتظار، ترک تمنا بس است
2 مرغ گرفتار را، حوصله باغ نیست برگ گلی در قفس، بهر تماشا بس است
1 بود ز روی تو روشن به صد دلیل مرا که روز هجر تو باشد شب رحیل مرا
2 ز ناوکت به دلم زخم دیگران به شد پر خدنگ تو شد بال جبرئیل مرا
1 شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیست خون جگر به جای میام در ایاغ نیست
2 شکر خیال روی تو گویم، که کلبهام شب زیر بار منت شمع و چراغ نیست