1 گره عهد آسمان سست است گره کیسهٔ عناصر سخت

2 آنکه بگشاد هیچ وقت نبست گره عهد و بندگیش ز بخت

3 کیست بحری که موج بخشش اوی کیسهٔ بحر و کان کند پردخت

4 میر بوطالب آنکه او ثمرست اسدالله باغ و نعمه درخت

5 پادشاهیست نسبت او را تاج شهریاریست همت او را تخت

6 جرم ماه از اشارت جدش هم به دو نیمه گشت و هم یک لخت

7 عرش می‌گفت در احد تکبیر پدرش تیغ فتح می‌آهخت

8 در ترازوی همتش هرگز حاصل روزگار هیچ نسخت

9 دست او سایه بر جهان افکند با عدم برد تنگدستی رخت

10 باد دستش قوی و از دستش دشمنش لخت لخت گشته به لخت