- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان عشق صدپایه از طاق فلک بالاترست ایوان عشق
2 برقطع سر از عاشقان گر حکم راند شاه عشق قطعا نمی پیچند سر عشاق از فرمان عشق
3 پیش طبیب عاشقان بیمار درد عشق را جز جان فشانی از غمش هرگز نشد درمان عشق
4 غواص دریای فناآورد بیرون عاقبت درهای اسرار یقین زین بحر بی پایان عشق
5 عاشق براه عشق او در کوی خواری و فنا تا بی سروسامان نگشت پیدا نشد سامان عشق
6 آن ترک چشم و غمزه اش از عاشقان بی نوا رخت دل و جان ناگهان بردند در تالان عشق
7 بربود گوی عاشقی آخر اسیری از میان تا اسب همت از کران در راند در میدان عشق