- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن کاکل مشکین که به رخ گشت حجابت آهست مرا کار پی رفع نقابت
2 گنجی است ترا حسن کزو دهر شد آباد لیکن دل دیوانه من گشت خرابت
3 ساقی می روشن که دل غمزده تیرست از گردش دوران ز سر زلف به تابت
4 گر ماه نهای چون شده از دور گذارت؟ گر عمر نهای در شدن از چیست شتابت!
5 گویی ز لبم کام تو چه بود که دهی جام هم گوی خود ای جان که درین چیست جوابت؟
6 افسانه خود چون به تو گویم پس عمری چون بخت من آن لحظه رود چشم به خوابت
7 فانی ز غم مغبچگان چند وه و آه شد در نظر پیر مغان وقت انابت