-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کار این است که از کارِ جهان آزادیم به دلی فارغ از اندیشه ی جان آزادیم
2 فارغیم از هوسِ خواجگی و خیل و حشم بلکه از نیک و بدِ کون و مکان آزادیم
3 دیده ای سرو که در باغ برآید ز چمن مفرد انیم که چون سروِ روان آزادیم
4 گه جوان یارِ قدم بودی گه پیرِ دلیل بعد ازین از مددِ پیر و جوان آزادیم
5 سرّ هر نه فلک از خلق نهان گو می باش ما هم از خلق و هم از سرّ نهان آزادیم
6 در نگیرد سخنِ دوزخ و جنّت با ما حق گواه است کزین فارغ و زان آزادیم
7 پیش تر بستگیِ ما ز نزاری بودی زو هم آزاد ببودیم و همان آزادیم