گوهر گنج حقیقت به از عمادالدین نسیمی غزل 203

1 گوهر گنج حقیقت به حقیقت ماییم نور ذات جبروتیم که در اشیاییم

2 گر طلبکار خدایید و ندارید انکار از سر صدق بیایید که تا بنماییم

3 گرچه در پرده غیبیم چو اسرار نهان از پس پرده چو خورشید فلک پیداییم

4 ما همانیم که بودیم و همان خواهد بود در دو عالم اگر امروز اگر فرداییم

5 گر سر رشته دو تا شد مکن اندیشه غلط زان که در عالم تحقیق همه یکتاییم

6 مظهر نور خدا و نفس روح الله طور و موسی و مناجات و ید بیضاییم

7 زشت و زیبا همه ماییم و ز ما بیرون نیست یک متاعیم، اگر زشت اگر زیباییم

8 آیت معجز آیینه روح اللهیم دیده بردوخته از غیر و به خود بیناییم

9 ای که از کوی حقیقت خبری می طلبی تو از این باب بیا تا که درت بگشاییم

10 ای نسیمی چو شدی نقطه پرگار وجود جمله چون دایره چرخ، فلک پیماییم