جزیری پر از بیشها از اسدی توسی گرشاسپ‌نامه 50

اسدی توسی

آثار اسدی توسی

اسدی توسی

جزیری پر از بیشها بود و غیش

1 جزیری پر از بیشها بود و غیش به بالا و پهنا دو صد میل بیش

2 فروان درو شهر و بی مر سپاه یکی شاه با فرّ و با دستگاه

3 چو آن شه ز مهراج وز پهلوان خبر یافت، شد شاد و روشن روان

4 ز نزل وعلف هر چه بایست ساز بفرمود و، شد با سپه پیشباز

5 یکی هفته شان داشت مهمان خویش کمر بسته روز وشب استاده پیش

6 به هر بزم چندان گهر برفرشاند که مهراج و گرشاسب خیره بماند

7 ببخشیدشان هدیه چندان ز گنج کز آن ماند دریا وکشتی به رنج

8 ز کافور وز عنبر وعود تر ز دینار و یاقوت و دُرّ و گهر

9 ز بیجاده تاج و، ز پیروزه تخت ز زربفت فرش و ، مرجان درخت

10 ز ترگ و ز شمشیر وز درع نیز همیدون طرایف ز هر گونه چیز

11 دگر داد چندان به ایرانیان که گفتن به صد سال نتوانی آن

12 وز آنجای خرّم دل و راهجوی به سوی جزیری نهادند روی

عکس نوشته
کامنت
comment