- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فتنهٔ روز جزا در قدم جلوهٔ اوست با قیامت قد او دست و گریبان برخاست
2 چون برد شمع، سرخود به سلامت بیرون؟ صبح از بزم تو، با زخم نمایان برخاست
3 چقدر حوصله ساز است دل آب شده شبنم از کوی تو با دیدهٔ حیران برخاست
4 ای خرد، عمر تو کم، در غم دنیا بنشین ای جنون وقت تو خوش، بوی بهاران برخاست
5 این غزل گوشزد واله دانادل کن آنکه از مهد، مسیحای سخندان برخاست
6 به صریر قلم پرده گشای تو حزین شوری از حلقه مرغان خوش الحان برخاست