-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساز خروش کرده دل ناز پرورم آماده وداع توام خاک برسرم
2 زان پیش کز وداع تو جانم رود برون مرگ آمده است و تنگ گرفتست در برم
3 نقش هلاک من زده دست اجل بر آب نقش رخت نرفته هنوز از برابرم
4 بخت نگون نمود گرانی که صیدوار فتراک بستهٔ تو نشد جسم لاغرم
5 خواهد به یاد رخش تو دادن شناوری سیلی که سر برآورد از دیده ترم
6 گر بر من آستین نفشاند حجاب تو من جیب خود نه دامن افلاک بر درم
7 ای دوستان چه سود که درد مرا دواست صبری که من گمان به دل خود نمیبرم
8 گو برگ عمر رو به فنا محتشم که هست هر یک نفس ز فرقت او مرگ دیگرم